100روز بدون شب در سوئد
روز سه شنبه 21 ماه ژوئن خورشید در اوج آسمان سوئد قرار می گیرد و بلند ترین روز و کوتاهترین شب سال را در این نقطه از دنیا می آفریند.
به گزارش اداره كل روابط عمومي و اطلاع رساني سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي،با توجه به شرایط جغرافیایی ویژه سوئد خورشید در نقاط شمالی کشور بصورت 24 ساعته میدرخشد (آفتاب نیمه شب) و در نقاط جنوبی کشور نیز شب و تاریکی عمری بسیار کوتاه و چند ساعته دارد. معنی دیگر بلندترین روز سال این است که از روزچهارشنبه 22 ژوئن روزها بتدریج کوتاهتر خواهد شد.
بلند ترین روز سال معمولا مصادف با 21 ژوئن است, اما این رخداد در برخی سال ها با روز 20 ژوئن نیز مصادف می شود. در این روز است که خورشید در نیمکره شمالی در بالاترین نقطه آسمان قرار دارد. ساعت قرار گرفتت خورشید در بلندترین نقطه آسمان نیز در هر سال متغیر است.
از روز جمعه 24 ژوئن, سوئد همچنین با سه روز تعطیلی رسمی به استقبال جشن چله تابستان (مید سومار) می رود. جشن چله تابستان یکی از بزرگترین و مهمترین اعیاد مردم سوئد است.
بلندترین روز و کوتاهترین شب سال
عمر شب در شهر استکهلم در روز دوشنبه 21 ژوئن تنها حدود 6 ساعت و نیم خواهد بود. و چنانچه در نقاط شمالی سوئد بسر می برید آفتاب هرگز غروب نخواهد کرد و در این روزها امکان مشاهده پدیده "آفتاب نیمه شب" را خواهید داشت که سالانه هزاران جهانگرد را جهت تماشای آن به سوئد می کشاند. جهانگردانی که با دیدن درخشش خیره کننده خورشید در نیمه شب شگفت زده به آن می نگرند.
ساعت طلوع و غروب خورشید در روز سه شنبه 21 ژوئن در نقاط مختلف سوئد به شرح زیر خواهد بود:
نواحی شمال سوئد
طلوع آفتاب ساعت: تمام روز می درخشد
غروب آفتاب ساعت: تمام شب می درخشد
استکهلم
طلوع آفتاب ساعت: 03:30 بامداد
غروب آفتاب ساعت: 22:08 شامگاه
گوتنبرگ
طلوع آفتاب ساعت: 04:10 بامداد
غروب آفتاب ساعت: 22:16 شامگاه
مالمو
طلوع آفتاب ساعت: 04:24 بامداد
غروب آفتاب ساعت: 21:55 شامگاه
بلندترین روز سال و جشن چله تابستان
روزهای جمعه, شنبه و یکشنبه 24 و 25 و 26 ژوئن بمناسبت سنت و جشن "چله تابستان" در سوئد تعطیل رسمی است. معنی دیگر چله تابستان این است که تعطیلات تابستان در این کشور به اوج خود رسیده است. مدارس تعطیل است, اکثریت کارمندان ادارات در مرخصی بسر میبرند, بسیاری از مردم نیز به نقاط ساحلی سوئد و دیگر نقاط اروپا مسافرت کرده اند و خیابانها خلوت است.
در روز جمعه 24 ژوئن مردم سراسر سوئد, از کوچک و بزرگ با بر افراشتن دکلی بلند و تزئین آن, در چمنزارها در اطراف آن میرقصند و آوازهای مخصوص روز "چله تابستان" را میخوانند. در سراسر سوئد و در شهرهای بزرگ و کوچک این کشور جشنهای چله تابستان جریان خواهد داشت.
یکی از جالب ترین و بزرگترین مراسم جشن نیمه تابستان در سوئد در پارک معظم "اسکانسن" در استکهلم صورت می پذیرد. مراسم این جشن از صبح جمعه با شرکت کودکان و بالا بردن "دکل چله تابستان" شروع مي شود. با نزدیک شدن ساعات شب نیز که کودکان برای خواب به منزلها میروند زندگی شبانه برای بزرگسالان آغاز می گردد و تا پایان تعطیلات در جریان خواهد بود.
آفتاب نیمه شب سوئد
آفتاب نیمه شب یکی از بزرگترین جاذبه های توریستی کشورهای منطقه شمال اروپاست و سالانه هزاران جهانگرد از سراسر دنیا برای دیدن درخشش آفتاب در نیمه شب به مناطق شمالی اسکاندیناوی مسافرت می کنند.
اما آفتاب نیمه شب چیست؟ 100 روز بدون شب, این معنی آفتاب نیمه شب است. پدیده آفتاب نیمه شب را میتوان در تمامی منطقه "لاپلاند" سوئد و نیمی از منطقه "نور بوتن" در شمال این کشور مشاهده نمود. هر چه قدر به نقاط شمالی سوئد نزدیکتر باشیم روزهایی که میتوان آفتاب نیمه شب را مشاهده کرد نیز طولانی تر است.
در شمالی ترین نقاط سوئد میتوان آفتاب نیمه شب را از اوایل ماه مه الی تا اواسط ژوئیه مشاهده نمود. نزدیکی به آفتاب نیمه شب در منطقه "نورلاند" به معنی آن است که در طول ماه های ژوئن و ژوئیه شب در این مناطق وجود ندارد.
در نقاط جنوبی و میانی سوئد مانند استکهلم, اگرچه پدیده آفتاب نیمه شب قابل مشاهده نیست اما غروب بسیار دیر وقت آفتاب در طی تابستان در استکهلم نیز پدیده جالبی برای بازدیدکنندگانی که از ایران به این کشور مسافرت میکنند خواهد بود. از اواسظ ماه ژوئن الی اواسط ماه ژوئیه در استکهلم غروب و طلوع آفتاب بیش از چند ساعت طول نمیکشد و در طی این چند ساعت نیز آسمان تاریک نبوده و فقط "گرگ و میش" است.
موضوعات مرتبط: دانستني هاي علمي ، ،
برچسبها:
شب و روز در مناطق قطبی
1 - شبها و روزهای طولانی و بیش از 24 ساعت ، تنها مربوط به کشور ((فنلاند)) و بعضی از نقاط ممالک ((اسکاندیناوی )) نیست ، بلکه کلیه نقاطی که بالاتر از مدار 5/66 درجه قرار دارند با چنین وضعی روبه رو می شوند.
به عبارت دیگر، در تمام نقاطی که میان مدار 5/66 درجه و مدار 90 درجه که نقطه اصلی ((قطب شمال یا قطب جنوب )) است قرا ردارند و در همه یا قسمتی از سال ، شب و روزهای طولانی وجود دارد و به هر نسبت که از مدار 5/66 درجه بالاتر برویم ، طول این شب و روزها بیشتر می شود؛ مثلا نقطه شمالی ((فنلاند)) که تقریبا روی مدار 70 درجه عرض شمالی واقع شده ، یک روز طولانی شصت و چند روزه دارد که از اوایل خردادماه شروع می شود و تا اوایل مردادماه ادامه دارد و یک شب دوماهه نیز دارد که از اول آذرماه تا آخر دیماه طول می کشد؛ یعنی درست این شب طولانی از نظر فصل در نقطه مقابل آن روز طولانی قرار دارد.
هنگامی که به حدود مدار 74 درجه می رسیم ، یک روز سه ماهه که از اواسط اردیبهشت ماه تا اواسط مردادماه به طول می انجامد، دیده می شود که یک شب سه ماهه از وسط پاییز تا وسط زمستان نیز در قرینه آن قرار گرفته است .
به همین ترتیب ، هرچه بالاتر می رویم بر طول این شب و روز طولانی که در فصل زمستان و تابستان است افزوده می شود تا به نقطه قطب ؛ یعنی مدار 90 درجه می رسیم . قسمتی از کره زمین که روی این مدار واقع شده ، در تمام ایام سال به جای 365 روز ما، تنها یک شب و یک روز دارد که هر کدام به مدت شش ماه می باشد.
ولی توجه داشته باشید که عدد شش ماه کاملا دقیق نیست ؛ زیرا طول روز در نقطه قطب شمال ((6 ماه و چند روز)) و طول شب ((6 ماه و چند روز کم )) می باشد و در نقطه قطب جنوب ، درست عکس آن است .
مجموعه نقاطی را که در مافوق مدار 5/66 تا 90 درجه قرار دارد ((مناطق قطبی )) می نامند و سکنه این نقاط در قطب جنوب و در قطب شمال بسیار کم است که از جمله قسمتی از شمال ((فنلاند، سوئد، نروژ و روسیه )) می باشد.
اخیرا دسته هایی از دانشمندان برای مطالعات علمی به مناطق قطب شمال و جنوب مسافرت می نمایند که ساکنان موقت این سرزمینها محسوب می شوند.
ولی تردیدی نیست اگر یک نفر هم در آنجا زندگی نماید، یا برای یک سفر کوتاه به آنجا برود، باید حکم او از نظر دستورات اسلامی که جنبه ((جهانی )) دارد و مخصوص به نقطه خاصی از کره زمین نیست ، روشن شود.
اما در نقاطی که پایین تر از مدار 5/66 درجه قرار دارند، در تمام مدت سال ، شب وروز وجود دارند، منتها طول هر دو تنها در دو روز از سال (آغاز بهار و آغاز پاییز) مساوی و در بقیه ایام با هم تفاوت دارد که تدریجا کم یا زیاد می شود فقط در خط ((استوا)) که در حکم کمربند زمین است ، در تمام مدت سال ، شب و روز، همیشه مساوی و هر کدام معادل 12 ساعت می باشد و کمترین تفاوتی در تابستان و زمستان میان این دو وجود ندارد.
شناسایی ظهر و نیمه شب در مناطق قطبی
2 - نکته دیگری که توجه به آن در حل این مساءله نهایت لزوم را دارد این است در مناطقی که آفتاب غروب نمی کند و به اصطلاح آفتاب نیمه شب دارند، آفتاب در افق دائما در گردش است و هر 24 ساعت یک بار سرتاسر افق آن را دور می زند، البته در واقع کره زمین گردش می کند ولی به نظر چنین می رسد که آفتاب به دور آن می گردد؛ یعنی اگر شما در آن یک ماه که آفتاب در بعضی از شهرهای کشور فنلاند غروب نمی کند در آنجا باشید، می بینید که قرص کم رنگ آفتاب دائما در کنار افق است و مانند عقربه ساعت در گردش می باشد و 24 ساعت طول می کشد که یک دور کامل در افق بگردد، آهسته آهسته از سمت مشرق به جنوب و از آنجا به طرف مغرب و از آنجا به شمال و مجددا به سوی نقطه مشرق باز می گردد.
ولی توجه داشته باشید که قرص آفتاب گرچه دائما در کنار افق دیده می شود، ولی فاصله آن با افق در 24 ساعت یکسان نیست ؛ یعنی گاهی کمی اوج می گیرد و بالا می آید و هنگامی که حداکثر اوج خود را طی کرد رو به طرف افق پایین می آید تا به حداقل برسد، آن گاه مجددا اوج می گیرد.
علت این تغییر وضع آفتاب همان انحراف 5/23 درجه محور زمینی نسبت به ((مدار)) آن می باشد (دقت کنید). روی این حساب ، هنگامی که آفتاب به آخرین نقطه اوج خود برسد، نیمروز آنجا محسوب می گردد؛ چون در این موقع آفتاب درست روی نصف النهار آنجا قرار دارد.
به عبارت روشنتر، وقتی که آفتاب خوب بالا آمد ((ظهر)) آنجاست و به این ترتیب ، هنگامی که آفتاب کاملا پایین رفت (وبه حداقل ارتفاع رسید) درست مطابق ((نیمه شب )) آنجاست و آن آفتاب کم ارتفاع هم همان آفتاب نیمه شب است .
بدیهی است روشنی هوا در 24 ساعت در این نقاط یکنواخت نیست ، بلکه هنگامی که آفتاب بالا می آید به اصطلاح ، روز آنجاست هوا کاملا روشن می شود و هنگامی آفتاب پایین می رود و به نزدیکی افق می رسد، هوا کمی تاریک و مانند هوای گرگ و میش بین الطلوعین خودمان می گردد و روی این حساب ، آنها هم برای خود روز و شبی دارند ولی نه مانند روز و شب ما.
از بیانات بالا به خوبی روشن شد که تشخیص وقت دقیق ((ظهر)) و ((نیمه شب )) در این نقاط کاملا ساده است و همه کس می تواند با نصب یک شاخص کوچک (قطعه چوب یا میله آهنی که کاملا بر زمین عمود باشد) از کم و زیاد شدن سایه آن ، ظهر و نیمه شب را تشخیص دهد. یعنی هنگامی که سایه شاخص به حداقل رسید، نیمه شب است .
لابد خواهید گفت : فکرمان از نظر تشخیص ظهر و نیمه شب در این مناطق هنگامی که روزهای طولانی وجود دارد، کاملا راحت شد، ولی هنگامی که شبهای طولانی بر این نقاط سایه افکنده است ، چه باید کرد؟
حرکت ستارگان در این شبهای طولانی به دور افق نیز شبیه حرکت آفتاب در روزهای طولانی آنجاست . واضحتر بگوییم : ستارگان در آنجا کمتر طلوع و غروب دارند بلکه چنین به نظر می رسد که همه دسته جمعی دور تا دور افق را گردش می کنند (البته در واقع زمین گردش می کند نه ستارگان ) منتها حرکت آنها هم بدور افق یکسان نیست ، گاهی کمی اوج می گیرند و سپس پایین به طرف افق می آیند به طوری که اگر یک ستاره را در کنار افق نشانه کنیم ، هنگامی که به حداکثر ارتفاع خود رسید، حتما روی خط نصف النهار و درست هنگام ظهر است و موقعی که به حداقل ارتفاع خود رسید درست نیمه شب می باشد.
این موضوع را هم نباید هرگز از نظر دور داشته باشید که تیرگی هوای شبهای طولانی آنجا در 24 ساعت یکسان نیست ؛ گاهی هوا کمی روشن می شود (مانند هوای گرگ و میش بین الطلوعین ) و آن روز آنجا محسوب می گردد و سپس رو به تاریکی کامل می رود که شب واقعی آنجا می باشد.
از مجموع این توضیحات ، نتیجه می گیریم که شناختن ((ظهر)) و ((نیمه شب )) در شبها و روزهای طولانی مناطق قطبی مساءله ای است حل شده و غیر قابل ایراد و نیازمند به هیچ وسیله خاصی مانند ساعت و رادیو و امثال آن نیست . مقیاس ، حد وسط است
3 - آخرین نکته ای که ذکر آن برای روشن شدن پاسخ آینده ضرورت دارد این است که از نظر ((فقه اسلامی )) هیچ موضوع و هیچ حادثه ای بدون حکم نیست و به عبارت دیگر، قوانین اسلامی آنچنان جامع است که حکم هیچ موضوعی را فرو گذار نکرده است . این یک ادعا نیست بلکه یک واقعیت است و برای افرادی که از نزدیک با مسائل فقهی آشنایی دارند کاملا مشهود می باشد، منتها موضوعات بر دو قسمند:
1 - موضوعاتی که حکم مخصوص به خود دارند و در مدارک اسلامی صریحا حکم آن ذکر شده است (و به اصطلاح علمی ، مخصوص می باشند).
2- موضوعاتی که حکم خاصی برای آن تعیین نشده و باید به ((قواعد)) و ((اصول کلی )) اسلامی رجوع شود و حکم آن از آنها استنباط گردد.
توضیح اینکه در اسلام یک سلسله قواعد کلی و اصول اساسی وجود دارد که حکم تمام مسائل و حوادث پیش بینی نشده با مراجعه به آنها روشن می گردد. این قواعد و اصول کلی ، آنچنان وسیع و گسترده است که از نظر علمی ممکن نیست موضوعی پیدا کنید که مندرج در تحت هیچ یک از آنها نباشد (و به اصطلاح ، حصر میان آنها حصر عقلی است ).
موضوع موردبحث ؛یعنی وظیفه کسانی که در مناطق قطبی زندگی می کننداز قسم دوم است ؛ یعنی حکم آنها را می توان از قواعد و اصول کلی استنباط نمود.
این یک قانون کلی و عمومی است و اختصاص به باب معینی ندارد. فقهای ما حکم کسانی را که در مناطق قطبی زندگی می کنند از این قاعده استفاده کرده و عده ای از آنان در فتاوای خود تصریح نموده اند که چنین اشخاصی باید طبق ((مناطق معتدله )) عمل نمایند؛ یعنی چون طول شب و روز در این مناطق بر خلاف متعارف نقاط روی زمین است ، ساکنان آنها موظفند به حد متوسط رجوع نموده وظایف شرع خود را مطابق آن ، انجام دهند؛ مثلا اگر ماه رمضان در آغاز تابستان واقع شده و حد متوسط طول روزها (از طلوع صبح تا مغرب ) در مناطق معتدله 15 ساعت است ، آنها باید در ماه مبارک هر روز 15 ساعت روزه بگیرند. و هنگامی که ماه رمضان در آغاز زمستان است ، اگر حد متوسط روز در مناطق معتدله 12 ساعت است ، باید 12 ساعت را روزه بگیرند و نماز خود را نیز طبق همین حساب انجام دهند.
بنابراین ، ملاحظه می کنید که حکم این مسأله که به نظر بعضی خیلی پیچیده آمده ، از یک قاعده کلی فقهی به آسانی استنباط می گردد و جای هیچ شبهه ای باقی نمی ماند.
نتیجه نهایی بحث با توضیح بیشتر
از آنچه در بالا توضیح دادیم این نکته کاملا روشن شد که ساکنان مناطق قطبی موظف نیستند تمام آن روزهای طولانی مثلا روز یک ماهه را در ماه مبارک رمضان از خوردن ، امساک نمایند و یا تنها چند رکعت نماز در سراسر این روز طولانی بخوانند، بلکه وظیفه آنها این است که بر طبق افق مناطق معتدله رفتار نمایند؛ یعنی همانطور که در این روز طولانی یک ماهه مثلا حساب روزهای هفته و ماه را طبق مناطق معتدله که شب و روز دارند در نظر می گیرند و شنبه و یکشنبه و... ماه و سال را حساب می کنند، همچنین طول روز و شب را باید در فصول مختلف مطابق مناطق معتدله تعیین نمایند.
البته همانطور که مشروحا گفتیم شناختن ظهر حقیقی در این مناطق بدون احتیاج به هیچ وسیله ای ، از حرکت آفتاب و نهایت اوج گرفتن و بالا رفتن آن در افق تنها به وسیله یک شاخص ساده می توان تشخیص داد و حدیث معروف ((اذا زالت الشمس دخل وقت الصلوتین ؛ هنگامی که آفتاب از دایره نصف النهار گذشت ، وقت نماز ظهر و عصر داخل می شود))، به خوبی شامل آن می شود.
همچنانکه نیمه شب آنجا را نیز از نهایت انخفاض و رسیدن خورشید به حداقل ارتفاع ، می توان تشخیص داد و آخر وقت نماز مغرب و عشا به این وسیله به دست می آید.
بنابراین ، آغاز وقت دو نماز از نمازهای پنجگانه و انتهای وقت دو نماز دیگر، بدون احتیاج به هیچ وسیله دیگری ، تنها از وضع حرکت آفتاب به دست می آید.
و همانطور که گفته شد، روز و شب نیز از کم و زیاد شدن روشنی هوا بواسطه ارتفاع و انخفاض آفتاب تا اندازه ای مشخص می گردد. و همچنین از کم و زیاد شدن میزان تاریکی در شبهای طولانی آن نقاط روز و شب آنجا محسوس است .
موضوعات مرتبط: دانستني هاي علمي ، ،
برچسبها:
در گزارش اخير صندوق حفاظت از حيات وحش WWF آمده است كه 10 گونه حيواني در معرض خطر انقراض قرار دارند كه در صدر اين فهرست ببرها هستند.
در اين گزارش آمده است كمتر از سه هزار و 200 ببر با نام علمي Panthera tigris در حيات وحش باقي مانده است. ببرها تنها كمتر از هفت درصد جمعيت اصلي گربهسانان را در اختيار دارند. در حالي كه طي 10 سال گذشته 40 درصد از جمعيت كل گربهسانان كاسته شده است. ادامه جنگلزدايي و قتل عام و كشتار بيرويه اين حيوانات علت اصلي كاهش جمعيت اين ببرها هستند. به طوري كه هم اكنون نسل ببرها در خانواده javan و Balinese در بخشهايي از آسيا منقرض شده است.
در اين گزارش به اين موضوع اشاره شده است كه ببرها براي گوشت و بخشهايي از اندامهاي بدنشان توسط شكارچيان به دام افتاده و يا در طب سنتي آسيايي مورد استفاده قرار ميگيرند. همچنين پوست اين حيوان نيز از ارزش ويژهاي برخوردار است.
گفتني است بالا آمدن سطح آب درياها، بروز تغييرات ناخوشايند جوي و تغيير در عادات زندگي و زيستگاهها باعث كاهش نسل اين گربهسانان در مناطقي چون «بنگلادش» و «هندوستان» شده است.
چين سال 2010 ميلادي را به منظور حفاظت و توجه به نسل ببرها، سال ببر ناميده است.
به گزارش صندوق حفاظت از حيات وحش WWF دومين گونه در معرض خطر انقراض خرسهاي قطبي هستند. اين حيوانات كه اكثرا در قطب شمال زندگي ميكنند و با نام علمي Ursus maritimus شناخته ميشوند، از قربانيان اوليه تغييرات جوي در جهان محسوب ميشوند. اين حيوان در فهرست قرمز اتحاديه جهاني حفاظت از طبيعت IUCN قرار گرفته است و همچنين از جانب برنامه حفاظت از گونههاي در معرض خطر انقراض امريكا نيز محافظت ميشود.
اين در حالي است كه اكثر خرسهاي قطبي شمالگان در صورت ادامه روند تغييرات ناخوشايند جوي تا كمتر از يك قرن آينده منقرض ميشوند.
صندوق حمايت از حيوانات WWF نيز براي كمك به حفظ نسل اين جاندار تمام تلاش خود را به كار گرفته است و از استراتژيهاي جديد و به روز استفاده ميكند. اين صندوق از تمامي كشورهاي جهان به ويژه كانادا درخواست كرده تا براي حفظ نسل اين پستاندار و كاهش انتشار گازهاي گلخانهاي و لولهكشيهاي نفت و گاز در زيستگاه اين جاندار تلاش كنند؛ چرا كه يكي از عوامل اصلي به خطر افتادن نسل اين جاندار ورود نفت و آلايندههاي كارخانجات به زيستگاه اين حيوانات است. خرس هاي قطبي بدون يخ زنده نميمانند.
در سومين بخش اين فهرست، فيلهاي دريايي اقيانوس آرام قرار دارند. اين فيلهاي دريايي كه با نام علمي Odobenus rosmarus divegens شناخته شده هستند يكي از آخرين بازماندگان تغييرات ناخوشايند جوي محسوب ميشوند.
همچنين اكثريت جمعيت اين حيوان در مناطق ساحلي چون «برينگ» و «چاكچي» يافت ميشوند. به طوري كه در سپتامبر سال 2009 ميلادي، بيش از 200 فيل دريايي اقيانوس آرام در سواحل منطقه چاكچي به گل نشستند و تلف شدند.
در گزارش صندوق حمايت از حيات وحش WWF همچنين به اين موضوع اشاره شده كه اين حيوانات براي استراحت و استفاده از آفتاب، تنفس و پرستاري از تولههاي خود، بر روي قطعههاي يخي شناور بر روي آب زندگي ميكنند. به عبارتي زندگي آنها به همين يخها بستگي دارد. اگر يخهاي قطب شمال ذوب شود، زيستگاه اين جاندار در معرض خطر قرار گرفته و ديگر نميتوان اين نسل جاندار را حفظ كرد.
پنگوئن ماژلان كه با نام علمي Sphenisucs magellanicus معرفي ميشود، در رده چهارم 10 گونه در معرض خطر انقراض صندوق حفاظت از حيات وحش قرار دارد. اين گونه به شدت به دليل وجود لكههاي نفتي دچار كاهش نسل شده و از طرفي به دليل افزايش بي رويه ماهيگيري در منطقه و محل زندگي، منبع غذايي اين پنگوئن نيز به خطر افتاده است. به طوري كه جمعيت كثيري از اين حيوان براي دستيابي به منابع غذايي هزاران مايل از محل زندگي خود دور شده و در نهايت در سواحل دور دست به گل مينشينند.
در اين گزارش آمده است سال گذشته صدها پنگوئن ماژلان در سواحل «ريودوژانيرو» در برزيل به گل نشستند، در حالي كه از ميان بسياري تلف شده و بسياري هم بي جان و ناتوانتر از آن بودند كه خود را به زيستگاه اصلي برسانند.
همچنين دانشمندان علوم جانوري بر اين عقيدهاند كه وجود تغييرات اقيانوسي و افزايش دماي آب، علت اصلي كاهش نسل اين جاندار است؛ چرا كه اكثر اين پنگوئنها از نواحي شمالي و قطبي براي دستيابي به غذا و محل مناسب براي تخم گذاري به سواحل جنوبي «آرژانتين» مهاجرت ميكنند.
از طرفي 12 گونه از 17 گونه پنگوئن، به دليل همين عوامل با كاهش نسل مواجه شدهاند.
«لاك پشتهاي پشت چرمي» كه به Dermochelys coriacealth معروف هستند، يكي از بزرگترين دوزيستان زنده و لاكپشتهاي دريايي در دنيا محسوب ميشوند. اين لاكپشتها كه طول عمري بيش از يكصد ميليون سال دارند، متاسفانه هم اكنون با انقراض نسل مواجه هستند. به طوري كه طي آمارهاي اخير اين موضوع مشخص شد كه اين گونه از لاكپشتها كه اكثرا در اقيانوس آرام زندگي ميكنند تنها در هزار و 300 عدد از آنها باقي است كه البته اين ميزان تنها مربوط به مادههاست. به همين دليل است كه نسل اين جاندار دوزيست به شدت در معرض خطر انقراض قرار دارد.
به گزارش ايسنا، جمعيت لاكپشتهاي پشت چرمي اقيانوس اطلس خوشبختانه ثابت است، اما دانشمندان علوم دريايي بر اين عقيدهاند كه نسل اين جانداران هم به دليل برخي مشكلات نظير به دام افتادن داخل تورهاي ماهيگيري و يا شكار بيرويه به شدت در حال كاهش است. از طرفي بالا آمدن سطح آب درياها و افزايش دماي آب اقيانوسها در اطلس و آرام از ديگر عوامل به خطر افتادن نسل اين جانداران است. دماي بالاي آب باعث كاهش جمعيت نوع نر اين جاندار ميشود. به همين دليل محققان علوم دريايي و دانشمندان صندوق حفاظت از حيات وحش WWF در تلاشند تا با همكاري كشورهاي حوزه اطلس و اقيانوس آرام نسل اين جاندار را از انقراض حفظ كنند.
در رده ششم فهرست 10 گونه در معرض انقراض صندوق حفاظت از حيات وحش، ماهي تن بلوفين با نام علمي Thunnus thynnus قرار دارد.
اين نوع از ماهي كه متعلق به اقيانوس اطلس هستند، اكثرا در مناطق غرب و شرق اين آبها و درياي مديترانه يافت ميشد و به دليل گوشت زياد در تهيه «سوشي» كه غذاي مورد علاقه بيش از 80 درصد ژاپنيهاست، مورد استفاده قرار ميگيرند، اما به دليل آن كه ماهيگيران در صيد اين ماهيها تن زياده روي كردند صنعت ماهيگيري ژاپن به شدت دچار ركود شده است. با اين حال به دليل حفاظتهاي مستمر دولتمردان و حافظان محيط زيست دريايي، جمعيت اين آبزي در حال بازگشت و احيا است.
«گوريل كوهستان» با نام علمي Gorilla beringei beningei كه جزو حيوانات در معرض انقراض كامل در حيات وحش قرار دارد در رده هفتم اين فهرست است. به طوري كه بر اساس اعلام صندوق حفاظت از حيات وحش WWF تنها 720 ميليون عدد از اين حيوان در حيات وحش موجود است. به طوري كه از اين تعداد بيش از 200 گوريل در پارك ملي «ويرونگا» واقع در شرق جمهوري دموكراتيك كنگو، روآندا و اوگاندا زندگي ميكنند، اما به دليل وقوع جنگهاي داخلي در اين كشورها و قتلعام و يا كشتار اين حيوان،نسل گوريلهاي كوهستان به شدت با خطر انقراض نسل مواجه شده است. از طرفي، اكثر زيستگاههاي اين ميمون عظيمالجثه در اين جنگها منهدم شده و طي 12 سال اخير نيز 14 درصد از كل جمعيت اين حيوان نابود شده است.
با اين حال مقامات دپارتمان محيط زيست هرسه كشور مذكور طي چند سال اخير تلاش خود را به كار گرفتند تا با احياي زيستگاه اين حيوان نسل آن را حفظ كنند.
پروانه امپراطور با نام علمي Danau splexippus در رده هشتم اين فهرست قرار گرفته است. اين گونه كه مسافت زيادي را از شمال امريكا به سمت مكزيك و براي گذران زمستان طي ميكند، جزو گونههاي حشرات در معرض انقراض قرار دارد، اما خوشبختانه به دليل آن كه مراتع و جنگلهاي مكزيك تا حدي دست نخورده باقي ماندهاند، نسل اين پروانه در حال بهبودي است. از طرفي، ايالات متحده امريكا نيز براي حفظ نسل اين پروانه مواردي را در نظر گرفته است.
علت اصلي كاهش نسل و به خطر افتادن اين گونه وجود تغييرات در زيستگاه اوليه است. دماي زياد هوا و يا بارش بارانهاي سيلآسا نيز مانع از توليدمثل اين پروانهها ميشود.
در رده نهم اين جدول «كرگدن جاوان» با نام علمي Rhinoceros sondaicus قرار دارد. اين حيوان كه تنها از آن 60 عدد در حيات وحش وجود دارد به دليل شكار بي رويه دچار انقراض نسل شده است؛ چرا كه اعضاي بدنش در طب سنتي آسياييها مورد استفاده قرار ميگيرد. به همين دليل در سال 2009 ميلادي اين حيوان در فهرست قرمز اتحاديه جهاني حفاظت از طبيعت IUCN قرار گرفت.
در گزارش صندوق حفاظت از طبيعت WWF همچنين به اين موضوع اشاره شده كه علت اصلي كاهش جمعيت كرگدنهاي جاوان تخريب زيستگاهها و تبديل مراتع جنگلي به زمينهاي كشاورزي اعلام شده است.
گفتني است ماه گذشته در سال 2009 ميلادي ماموران حفاظت از جنگلها و مراتع در ويتنام كه محل اصلي زندگي اين حيوان است، براي رديابي و حفاظت از سگ هاي جستجوگر استفاده كرده و هم اكنون دهها كرگدن جاوان تحت حفاظت قرار دارند.
پانداها در آخرين گروه حيوانات در معرض انقراض قرار دارند. «پاندا» كه با نام علمي Ailuropoda melanoleuca معرفي ميشود، از زمان تاسيس صندوق حفاظت از حيات وحش WWF در سال 1961 ميلادي سمبل بينالمللي اين صندوق بوده است، اما به دليل برخي از عوامل محيطي و فعاليتهاي مخرب بشري هم اكنون تنها يك هزار و 600 پاندا در حيات وحش زندگي ميكنند و آينده مبهمي در انتظار آنهاست.
زيستگاه اصلي اين حيوان كه در كوهستانهاي جنوب غرب چين است، به دليل افزايش دماي هوا نسل آن به شدت با كاهش مواجه شده است.
براي اين منظور، دولت چين به همكاري گروههاي بينالمللي به شدت براي احياي نسل اين حيوان در تلاش است. به همين دليل است كه هم اكنون بيش از نيمي از زيستگاههاي اين جاندار تحت حفاظت قرار گرفته و اگر اين روند بازسازي ادامه پيدا كند، به احتمال زياد ميتوان به افزايش نسل پانداهاي چين خوشبين بود.
موضوعات مرتبط: دانستني هاي علمي ، ،
برچسبها:
خرسهاي قطبي در معرض انقراض
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از آسوشيتدپرس از واشنگتن، مؤسسه تحقيقات ژئولوژيك وزارت كشور آمريكا اعلام كرد كه تا پايان قرن حاضر در جزاير قطبي شمال كانادا و سواحل غربي گرينلند هيچ كدام از 16هزار خرس قطبي موجود زنده نخواهند ماند. در حاليكه عمر متوسط يك خرس قطبي 30 سال است اين مؤسسه اعلام كرده كه نسل خرس قطبي در نيم قرن آينده در سواحل شمال آلاسكا و روسيه از بين خواهد رفت و اين در حاليست كه آنها 42 در صد مساحت يخهاي قطبي مورد نياز خود براي زندگي در تابستان را از دست خواهند داد. زندگي خرسهاي قطبي وابسته به وجود يخهاي قطبي به عنوان زيستگاه فكها منبع اصلي غذايي خرسهاي قطبي است. «استيون آمستراپ» مدير اين تحقيق گفت:" 84 درصد متغيرهاي علمي مؤثر بر زندگي خرسهاي قطبي وابسته به تغييرات سطح يخهاي قطبي است." ميزان يخهاي قطبي تا همين هفته به 75/4 ميليون متر مربع كاهش يافته بود كه نسبت به سپتامبر 2005، 250 هزارمتر مربع كاهش داشته است. 40 هزار سال است كه خرسهاي قطبي در زمين زندگي مي كنند. گرينلند و نروژ بيشترين تعداد اين حيوان را دارا هستند در حاليكه يك چهارم جمعيت اين حيوان در آلاسكا زندگي كرده و به كانادا و روسيه هم مهاجرت ميكنند. يافتههاي اين مؤسسه تحقيقاتي نتيجه 6 ماه تحقيق بر زندگي 3 گروه از خرسهاي قطبي است. تخمينهاي يك مؤسسه مستقل به نام اتحاديه حفاظت بينالمللي از منابع طبيعي در گرينلند سوئيس هم نشان داد كه جمعيت خرسهاي قطبي در قطب شمال هم اكنون حدود 20 تا 25 هزار عدد است كه با توجه به ذوب يخهاي قطبي، آلودگي، شكار بيرويه و توريسم در معرض خطر قرار گرفتهاند. اخيراً تلاشهاي زيادي صورت گرفته تا اين حيوان نيز به جمع گونههاي حفاظت شده حيوانات در آمريكا درآيد.
يك سازمان دولتي در آمريكا پيش بيني كرده است كه دو سوم جمعيت خرس هاي قطبي جهان تا نيمه قرن جاري از ميان خواهند رفت.
خرس قطبي از يخ به عنوان پايگاهي براي شكار استفاده مي كند
سازمان مطالعات زمين شناسي آمريكا مي گويد بخش هايي از منطقه قطب شمال (شمالگان) با چنان سرعتي پوشش يخي خود در فصل تابستان را از دست مي دهند كه هيچ خرسي تا چند دهه ديگر قادر به ادامه حيات در آنجا نخواهد بود.
دانشمندان معتقدند ميزان يخ هاي شمالگان امسال به طور بي سابقه اي كاهش خواهد يافت.
دولت آمريكا دستور انجام اين مطالعه را با هدف ارزيابي اين مساله كه آيا خرس هاي قطبي بايد تحت حفاظت "قانون گونه هاي در معرض خطر" قرار گيرند يا خير صادر كرد.
دولت آمريكا تصميم خود در اين زمينه را در ژانويه 2008 اعلام خواهد كرد.
اين گونه زيستي (اورسوس ماريتيموس) در "فهرست قرمز گونه هاي در معرض تهديد" كه در سطح بين المللي معتبر است به عنوان موجودي كه در برابر انقراض آسيب پذير است طبقه بندي شده است.
سازمان مطالعات زمين شناسي آمريكا شواهد مربوط به كاهش يخ تابستاني در شمالگان كه طي يك دهه اخير شتاب گرفته است را بررسي كرد.
محققان اين سازمان براساس اين مطالعه، نتيجه گيري كردند كه برخي نواحي كه اكنون جولانگاه خرس قطبي است، مانند درياي برنت در شمال نروژ و روسيه، تا اواسط قرن جاري شرايط مناسب زندگي براي خرس ها را از دست خواهند داد.
اين سازمان نتيجه گرفت خرس ها ممكن است در باقي نقاط به حيات خود ادامه دهند اما در حدود 40 درصد زيستگاه تابستاني آنها تا سال 2050 نابود خواهد شد، و همراه با آن، دو سوم جمعيت كنوني خرس ها از بين خواهند رفت.
ماه گذشته، دانشمندان مركز داده هاي ملي برف و يخ آمريكا گفتند كه يخ تابستاني شمالگان تقريبا 30 درصد كمتر از ميانگين آن در درازمدت است و پيش بيني كرد كه سال 2007 شاهد كمترين پوشش يخي تاكنون خواهد بود.
خرس قطبي از يخ به عنوان پايگاهي براي شكار استفاده مي كند.
خرس های قطبی یكدیگر را می خورند
خرس های قطبی را می توان یكی از مهمترین قربانیان فرآیند گرم شدن زمین برشمرد. این موضوع زمانی بیشتر قابل لمس می شود كه دریابیم براساس آمار و اطلاعات موجود تاثیر تغییرات جوی بر نواحی قطبی و یخی زمین و به دنبال آن خرس های قطبی غیرقابل انكار بوده است.
قطب شمال به سرعت در حال گرم شدن است. حتی سریع تر از آنكه دانشمندان فكر می كنند و این سرنوشت تلخی برای خرس ها و حیوانات قطبی است.
منطقه قطب در پنجاه سال گذشته دو برابر سریع تر از بقیه نقاط دنیا گرم شده است و یخ های اقیانوس منجمد شمالی ۲۰ درصد كوچك تر شده است. افزایش دما از یك طرف شیوه زندگی بومیان قطب را به خطر انداخته و از طرف دیگر باعث شده است حیات بعضی از گونه ها همچون خرس قطبی به خطر بیفتد. خرس های قطبی جانوران سرگردانی هستند كه می توانند ماه ها روی یك تكه یخ شناور سفر كنند و با شكار ماهی غذای خود را تامین كنند (غذای اصلی خرس های قطبی فك است. این حیوانات از یخ دریا برای تغذیه، جفت گیری و زادوولد استفاده می كنند.) در واقع خرس های قطبی برای ادامه حیات به یخ های موجود در قطب وابسته اند چرا كه با شكستن آنها طعمه های خود را از زیر آنها بیرون می كشند.
اما تغییرات جوی و افزایش دمای زمین باعث ذوب شدن كوه های یخ قطب شمال شده است. تحقیقات دانشمندان آمریكایی نشان می دهد خرس های قطبی كه در اثر گرم شدن هوا و طولانی شدن فصل های گرم (بدون یخ) از غذای طبیعی خود محروم مانده اند، اكنون به خوردن یكدیگر روی آورده اند. شواهدی كه این دانشمندان به آنها استناد می كنند پیدا شدن لاشه ۳ خرس قطبی در شمال آلاسكا و كانادا است كه از ژانویه تا آوریل ۲۰۰۴ طعمه دیگر خرس ها شده بودند. لاشه اولین خرس كشته شده در ژانویه ۲۰۰۴ كشف شد. لاشه كشف شده متعلق به خرس ماده ای است كه بلافاصله پس از وضع حمل مورد حمله خرس نر دیگری قرار گرفت. خرس نر پس از، از پای در آوردن خرس ماده، لاشه آن را ۲۴۵ كیلومتر دنبال خود كشیده و سپس قسمتی از بدن خرس ماده را خورده بود.
در آوریل ۲۰۰۴ دانشمندان با دنبال كردن رد پای یك خرس قطبی به لاشه یك خرس ماده بزرگسال برخورد كردند كه قسمتی از آن خورده شده بود. چند روز بعد نیز محققان كانادایی بقایای خرس دیگری را پیدا كردند كه به دست یك خرس مهاجم كشته شده بود.
رفتارشناسان جانوری معتقدند كه خرس های قطبی معمولاً برای تنظیم جمعیت، ازدیاد و قلمروطلبی یكدیگر را می كشند اما كشتن هم نوع برای به دست آوردن غذا به ندرت در آنها دیده می شود.
دانشمندانی كه مشغول تحقیقات بر روی خرس های قطبی هستند، می گویند: «در مدت ۲۴ سال تحقیق بر روی خرس های قطبی در منطقه جنوب دریای «بیوفورت» واقع در شمال آلاسكا و ۳۴ سال تحقیق در شمال غرب كانادا هیچ موردی از تعقیب، كشتار یا خوردن خرس قطبی به دست یكدیگر را مشاهده نكرده اند.»
این یافته ها تاثیر زیاد فرآیند گرم شدن زمین بر خرس های قطبی را نشان می دهد. یكی از كارشناسان برجسته دانشگاه آلبرتا هشدار داده است خرس های قطبی در نتیجه پدیده گرمایش جهانی طی صد سال آینده برای همیشه پهنه زمین را ترك خواهند كرد. براساس اعلام این دانشمند، خرس های قطبی كه برای شكار فك ها به یخ های سطح دریا متكی هستند، به واسطه گرم شدن زمین به شدت در خطر قرار گرفته اند و تداوم روند فعلی به مفهوم انقراض كامل آنان خواهد بود. طرفداران محیط زیست نیز كه از وضعیت موجود ناراضی اند، می گویند ذوب یخ های قطبی در اثر گرم شدن هوای كره زمین نسل خرس های قطبی را تا قبل از پایان قرن حاضر منقرض خواهد كرد.
مركز تنوع زیست شناسی «جوشوا تری» در فوریه ۲۰۰۵ از دولت فدرال درخواست كرد خرس های قطبی را در فهرست گونه های در معرض خطر انقراض قرار دهند.
موضوعات مرتبط: دانستني هاي علمي ، ،
برچسبها: